چه كسى حق قضاوت دارد ؟

چه كسى حق قضاوت دارد؟

 

بيشتر انسانها به خود حق ميدهند در موردديگران قضاوت كنند،

 

 اين در حالى است كه جزء اوليا وانبياء هيچ كس ديگر

 

حق قضاوت كردن در مورد انسانها را ندارد.

 

اين جمله بقدرى واضح است كه همه آن را قبول دارند 

 

ولى كمتر كسى آنرا انجام ميدهد!!!

 

[ یک شنبه 27 بهمن 1398برچسب:,

] [ 15:45 ] [ B.A ]

[ ]

افلاطون

 

افلاطون در كتاب جمهوريت خود 

 

جامعه را به پيكر انسان تشبيه كرده است : 

 

سر ، سينه ، شكم 

 

سر و عقل را ، هيآت حاكمه و دولت مردان  ميداند 

 

كه بايد فيلسوف باشند و بر هر موضوعى مسلط 

 

با پول و سرمايه كارى نداشته باشند تا

 

از اشاعه خرد و ادارهء امور كشور باز نمانند، 

 

و جامعه بايد خوراك  ، پوشاك ، مسكن و راحتى آنان را فراهم ميكند . 

 

هيچ  دارايى نبايد داشته باشند تا

 

بتوانند با آرامش به امور مملكت رسيدگى كنند

 

اگر جز اين باشد نميتوانند خود را حاكمان صادق بدانند! 

 

زيرا ماديّات ذهن آنان را پر ميكند.

 

 

[ چهار شنبه 24 شهريور 1395برچسب:,

] [ 22:51 ] [ B.A ]

[ ]

امام زمان

  

امام زمان    

كسى كه ميتونه تمام مشكلات مارو حل كنه ! 

چرا اينقدر تأخير ميكنه خدا عالمه! 

شايد چون  تعدادِ افراد مشكلدار، زيادهستند ، 

يا شايد تعداد مشكلات ، بيشتر از حد انتظاره ، 

يا شايد.... 

ولى بايد اينو بدونيد يكى از دلايل تأخير اينه كه 

تعداد اندكى از مردم قلبأ تمايل دارند امام ظهور كند !!! 

اين جمله اونقدر مهمه  كه من به خودمم شك كردم ! 

واقعأ ما خواستار عدل على (ع) هستيم ؟؟ 

وقتى گناه زياد بشه امام ظهور ميكنه ، 

كوچك شمردن گناه ،گناه كبيره ناميده ميشه ، 

ميدونيد يعنى چى ؟؟ 

وقتى ما خطاها و گناهان بزرگ رو ميبينيم در مقابل اون گناهان 

اعمال خودمون يا بهتر بگم : 

خطاهاى خودمون كم رنگ و بى ارزش احساس ميشه ، 

يعنى ما پى در پى در حال انجام گناهان كبيره هستيم ! 

 بله ما هم ظالمانى هستيم كه 

فقط خطاهاى ديگران را با ذره بين نگاه ميكنيم 

و به اعمال خودمون به چشم اغماض مينگريم 

البته بيشتر وقتا همين خطاها بنظرمون نمياد ، 

پس بياييد روراست باشيم 

ما هم به نوعى گناهان كبيره انجام ميديم 

ما هم جزء ظالمان هستيم 

ما هم جزء كسانى هستيم كه امام زمان رو براى آمدن ترغيب ميكنيم !! 

آيا مهدى بيا مهدى بياى ما قلبأ ميباشد؟؟

ياران امام تعداد اندكى هستند 

اين جمله رو هم بياد داشته باشيد 

سعى كنيم اگه جزء ياران اون حضرت نميتونيم باشيم 

لااقل جزء گناهكاران نباشيم ... 

از امروز سعى كنيم به اعمال خودمون با ذره بين الكترونى نگاه كنيم ! 

چرا ؟؟ 

چون خيلى دقيقه و هم ، كار باهاش وقتگيره 

زمان بيشترى براى دقت در اعمال خود داشته باشيم 

وقت كمترى براى خطاى ديگر پيدا ميكنيم..

[ شنبه 19 دی 1394برچسب:,

] [ 17:16 ] [ B.A ]

[ ]

ذات

ذات 

 
فرشته مقرب خداوند مغرور و متكبر بود؟ 
 
ذات شيطان با حضور آدم نمايان شد؟ 
 
خداوند از ذات شيطان آگاه بود؟
 
حضور آدم باعث سركشى شيطان شد؟ 
 
خداوند آدم را خلق كرد تا شيطان را از بهشت خارج كند؟  
 
براى هر مخلوقى موقعيتى بايد پيش بيايد تا ذات خود را نشان بدهد؟ 
 

[ یک شنبه 9 فروردين 1394برچسب:,

] [ 7:31 ] [ B.A ]

[ ]

بى سواد

بيسواد 
 
زمان قديم ميگفتن: هر كس مدرك ششم رو داره
بيشتر از ديپلمه سواد داره 
الان ميگن: هر كس ديپلم قديم رو داره
 بيشتر از ليسانسه حالا سواد داره 
به فكر اين نباشيد كه بعدأ چه خواهند گفت !! 
چون دكترهاى الان همه كم سواد هستند 
دليل اين كم سوادى چيست ؟؟ 
معلمهاى قديم خود را ملزم به آموخت ميدانستند 
ولى الان حرفشون اينه 
معلم بيچاره درسشو داده 
بچه ياد نگرفته به معلم مربوط نيست
حقوق قشر فرهنگى هميشه پاكترين درآمد بوده 
ولى حالا ميتوان؛؛ حلال بودن را؛؛ معنى دوباره كرد
نفرات اول كنكور بيشتر بچه هايى هستند كه
 اين آموزشگاهها را تجربه نكرده اند 
از استعداد ايرانيان چيزى نميگويم
چون همه دنيا استعداد ايرانيان را تحسين ميكنند 
واين كه معلمى ممتاز بودن شاگردى را به كار خود نسبت بدهد 
وقتى صحيح است كه
 آن معلم بتواند ادعا كند
هيچ شاگردى وجود ندارد كه او نتواند به نمره بيست برساند
و اين يعنى 
  ؛؛  معلم ؛؛
معلمى كه
شغل انبيا ميتوان ناميد 
هر كس بواسطه داشتن مدرك نميتواند خود را معلم بداند 
معلم كسى است كه 
توانايى آموختن به
 شاگردان كم استعداد را داشته باشد

 

 

[ چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:,

] [ 10:19 ] [ B.A ]

[ ]

حسادت

حسادت
 
درست نيست كسى حسادت رو به غبطه تعبير كنه و بعد اونو تاييد كنه !
 
خوشحال باشى از داشته دوستت، در حالى كه خودت اونو ندارى 
 
البته اگه توانايى بدست آوردن اون چيز رو داشته باشى 
 
بعد از يه مدت ميتونى توهم به خواسته ات كه :
 
داشتنِ داشتهِ دوستتِ ، برسى !! 
 
حالا اگر توانايى لازم رو  نداشته باشى ؟ 
 
سعى ميكنى اون توانايى رو بدست بيارى ؟ 
 
واگر نتوانستى  ؟ 
 
غبطه وقتى به حسادت تبديل نميشه كه :
 
توبتونى بعد از يه مدت به چيزى كه ديدى و خواستى برسى 
 
واگر نرسيدى ؟
 
حالا ما نميگيم :
 
دلت ميخواد بلايى سر طرف .....
 
يا اون داشته نيست و نابود ......
 
يا ما بخواهيم بلايى......
 
يا دعا كنيم خدا كارى...... 
 
در هر حال در اصل قضيه تغييرى ايجاد نميشه 
 
اينكه : كسى چيزى رو  داره كه 
 
 مادوسش داريم و .....  نداريم ..... 
 
تا نظر شما چى باشه؟؟
 
 
 
 

 

 
 
 

[ دو شنبه 8 دی 1393برچسب:,

] [ 5:43 ] [ B.A ]

[ ]

رانندگى

رانندگى 
 
من پارسال گواهينامه رانندگى گرفتم 
 
بعد هم يه ماشين  و شروع كردم به رانندگى 
 
حس خوبى داره 
 
خانومها 
 
يا شايدبهتر باشه  بگم  ؛ خودم ؛
 
اصلأ با آينه هاى ماشين كارى ندارم 
 
براى چى؟ 
 
خب ماشينهاى پشت سر كه منو مى بينند پس حواسشون  هست 
 
ماشينهاى كنارى هم اگه بخوان به مقصد برسن 
 
بايد هواى ماشين منو داشته باشن !!
 
آقايون وقتى مى بينند خانوم رانندگى ميكنه 
 
حس بدى پيدا ميكنند !! 
 
چون عقيده دارند خانمها توانايى اين امر خطير را ندارند ! 
 
تعداد خانومهاى راننده يك پنجم آقايون نميشه 
 
آقايونى كه رانندگى خانمهارو قبول ندارند چرا سعى ميكنند 
 
ازاونها راه بگيرند وموجب تصادف شوند؟ 
 
هميشه بايد مراقب ضعيف تر از خود بود 
 
ولى آقايونى كه راه رو از خانومها ميگيرند
 
 خيلى خيلى...... 
 
چند وقته دارم يه خط درميون به آينه ها نگاه ميكنم
 
اميدوارم مثل آقايون به رانندگى مسلط بشم 
 
اونوقت ببينم كى ميتونه ازم راه بگيره؟؟؟  
 
 

 

 

[ شنبه 22 آذر 1393برچسب:,

] [ 9:50 ] [ B.A ]

[ ]

احقاق حق **

تحقيق
من در سال هفتادوپنج ديپلم گرفتم
نتوانستم وارد دانشگاه بشوم
هر باربراى استخدام ميرفتم بعد از كلى امتحان و مصاحبه 
وقتى به مرحله تحقيق مى رسيدم 
رد ميشدم !!!
باور كنيد از نظر پوشش و اعتقادات هيچ مشكلى نداشتم 
يكى از گزينش هارو خوب يادم مياد
 از كل ايران مراجع داشت، سهميه بچه هاى تهران فقط سه نفر بود
بيشتر از دوهزار نفر شركت كرده بودنند 
بعد از دو مرحله امتحان كتبى و يك مرحله مصاحبه شفاهى 
شش نفر براى سهميه تهران انتخاب شدند
 كه يكى از آنها من بودم 
براى تحقيقات به محل زندگى مراجعه ميكردند
خب معلوم بود......  
اين قبول نشدنهاى من چندين بار اتفاق افتاد 
پولى كه براى هر بار ثبت نام و رفت و آمد صرف ميشد 
باعث شد ديگر دنبال اين كارهاى گزينشى نباشم
حالا سوال من اينه: 
كسانى كه خودشان را  محق ميدانند، كه در مورد ديگران تحقيق كنند 
چه كسانى آنها را تأييد كرده اند ؟؟ 
كسانى كه در مورد من به ديگران بد گفتند
آيا از خود من بدى ديده بودند ؟؟ 
بواسطه داشتن اقوام ناجور من بايد توبيخ ميشدم ؟؟
چه كسى الآن مياد تحقيق كنه من چطور زندگى ميكنم ؟؟ 
هيچ وقت كسانى را كه باعث بدبختى من شدند را نمى بخشم 
قاضى من فقط خداست و بس.
 

 

 

[ دو شنبه 3 آذر 1393برچسب:,

] [ 18:44 ] [ B.A ]

[ ]

آهيسما

آهيمسا
 
شانزده ساله بودم در افريقاجنوبى در وسط كارخانه قندوشكر زندگى ميكردم 
 
من ودو خواهرم هميشه منتظر بوديم فرصتى پيش بيايد 
 
تا به شهر برويم و به دوستانمان سر بزنيم و به سينما برويم
 
يك روز پدرم از من خواست تا او را به شهر ببرم
 
وقتى پدر را آن روز صبح جلوى سالن كنفرانس پياده كردم
 
گفت : ساعت پنج همينجا منتظرت هستم ،ماشين را براى سرويس به تعميرگاه ببر
 
شتابان كارها را انجام دادم، مستقيم به نزديكترين سينما رفتم
 
آنقدر مجذوب بازى جان وين در دو نقش شده بودم كه
 
زمان را فراموش كردم ، ساعت ٥/٥ به تعميرگاه رفتم و ماشين را گرفتم 
 
به محل قرار پدرم ساعت ٦ رسيدم 
 
پدرم با نگرانى پرسيد:  چرادير كردى ؟
 
آنقدر شرمنده بودم كه نتوانستم بگويم مشغول تماشاى فيلم بودم 
 
گفتم : اتومبيل دير حاضر شد ! 
 
نمى دانستم پدر قبلأ به تعميرگاه زنگ زده
 
پدرم گفت : در تربيت تو نقصى وجود داشته 
 
اين هيجده مايل را بايد پياده طى كنم و در اين خصوص فكر كنم 
 
پدرم با آن لباس و كفش مهمانى در تاريكى شب در آن جاده نا همواره پياده راه ميرفت
 
پنج ساعت و نيم پشت سرش اتومبيل ميراندم 
 
همان جا وهمان لحظه تصميم گرفتم هرگز دروغ نگويم 
 
اگر پدرم مانند والدين ديگر با اين خطاى من برخورد ميكرد
 
قطعآ متأثر ميشدم ولى به كار خود ادامه ميدادم 
 
بعد از هشتاد سال هنوز در ذهنم زنده است 
 
اين است ؛؛  نيروى عدم خشونت ؛؛ ( آهيمسا )
 
خاطره اى از دكتر آرون گاندى نوهء مهاتما گاندى

 

 

[ سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:,

] [ 5:41 ] [ B.A ]

[ ]

انتخاب

انتخاب
 
در ازدواج بايد به خواسته عقل توجه كرد يا به خواسته دل ؟
 
بايد هر دو را در نظر گرفت ؟
 
اين امر غير ممكن است 
 
چون دل فقط و فقط به يك شخص راى مثبت ميدهد ، در هر شرايطى كه باشد 
 
ولى عقل ، شخص را سبك و سنگين ميكند 
 
تاييد يا رد ، ميشود
 
كسانى كه عقلانى ازدواج ميكنند مدت بيشترى ازدواجشان دوام مى آورد 
 
چون شخص مقابل محاسنى دارد
 
كه تا ساليان سال ميتواند برترى خود را حفظ كند 
 
پس ميماند 
 
ولى ازدواج با عشق با كوچكترين مشكل مادى ميتواند از هم بپاشد 
 
كوچكترين توهين بى احترامى به خود و اقوام ........ 
 
هيچكس دوست ندارند از كسى كه برايش عزيز است 
 
حرف ناجور بشنود
 
واگر شنيد به اين راحتى فراموش نميكند 
 
بخصوص اگر آن شخص از نظر اجتماعى  پايينتر از او باشد 
 
اگر بتوانيم نيمه گمشده خود را بيابيم و داشته ها و نداشته هاى هم را پر كنيم
 
ميتوانيم به زندگى ايده آل خود برسيم 
 
تا نظر شما چه باشد ؟؟

 

 

 

 

 

[ دو شنبه 5 آبان 1393برچسب:,

] [ 18:50 ] [ B.A ]

[ ]

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد